رویا به مثابه یک تجربه بینایی

رویا به مثابه یک تجربه بینایی

بررسی روان شناختی ارجاعات حسی در خواب دیدن

نویسنده: دکتر عبدالرضا ناصرمقدسی

چرا رویا می بینیم؟ چرا رویا به صورت بصری برایمان ظاهر می شود؟ چرا رویاهایمان به شکل یک جمله یا یک قطعه موسیقی نیست؟ قطعه ای که با هیچ تصویری همراه نباشد؟ چرا مثلارویایمان صرفا لمس یک گل نیست؟ از خواب بیدار شویم و یادمان بیاید که دیشب در رویا گل سرخی را لمس کردیم، بدون آنکه تصویری از آن در

خاطرمان باشد؟ ما در طول روز به موضوعات مختلفی فکر می کنیم.

چرا رویایمان شامل فقط چند دقیقه تفکر نیست؟ از خواب بیدار شویم و یادمان بیاید دیشب در رویایی فقط اندیشیدیم، بدون آنکه از داده های حسی ای چون تصویر، صدا یا بو خبری باشد. به واقع هم اکثر رویاهای ما بصری هستند. همان طور که محققان ذکر کرده اند، برای اکثر مردم رویا به صورت یک تجربه بینایی پدیدار می شود. حدود نیمی از رویاها علاوه بر تجربه بصری، جنبه های شنیداری نیز دارند. یعنی در طول رویا علاوه بر دیدن رویای مزبور صدای وقایع را هم می شنویم. در کمتر از یک درصد رویاها، حواس دیگر ما همچون چشایی، بویایی یا لامسه دخالت دارند. شاید بسیاری از ما خاطره ای مبنی بر چشیدن مزه غذا یا بوییدن یک عطر خوش طی یک رویا نداشته باشیم، بنابراین همان طور که گفتیم ما رویا را به عنوان یک تجربه بینایی می شناسیم، انگار دریچه رویا به نوعی تقویت و تشدید حس بینایی است. دیدن، مهم ترین وجه یک رویا را شامل می شود و این گونه است که ما به شکل عجیبی رویا را «می بینیم» و گاه

این تجربه بینایی چنان تقویت می شود که به رویاهایمان شکلیvivid یا روشن می بخشد و ما موضوعی را به شکلی کاملاواضح در رویا می بینیم، درست همانند شرایطی که استرس آگاهی ما را به حد اعلامی رساند و تمام حواس ما، به واقعه ای هولناک در پیرامونمان معطوف می شود و این گونه، تجربه بصری آن واقعه در مغز ما مضاعف می شود. رویاها نیز گاهی چنان واضح می شوند که انگار از روند فوق پیروی می کنند.

اما برای همه مردمان تجربه یک رویا به شکلی که بیان کردیم، اتفاق نمی افتد. تحقیقات نشان داده کسانی که دچار آسیب بینایی باشند، نسبت به انسان های معمولی ارجاعات حسی متفاوتی در رویاهایشان دارند. آنها به شکل فزاینده ای با عناصر و ارجاعاتی از حواس دیگر یعنی چشایی و بویایی و لامسه در رویاهایشان روبه رو هستند به طوری که کسانی که به شکل مادرزاد نابینا هستند، ممکن است هیچ گونه عنصر بصری در رویاهایشان نداشته باشند:

در واقع رویاهایشان را نبینند بلکه آن ها را بچشند یا لمس کنند و این دقیقا به علت نحوه برخورد آنها با جهان خارج است. «دامهوف» با ارایه نظریه ای شناختی، رویا را نیز امری می داند که با رشد قوای مغزی در ما تکوین پیدا می کند. او رویاهایمان را ادامه اندیشه ها و فعالیت های روزانه و در حال بیداری می داند. بنابراین با این توجیه، دلیل رویاهای نامتعارف انسان های نابینا نیز مشخص می شود. انسان های نابینا به شکل فزاینده ای متکی به حواس دیگری چون شنوایی و لامسه هستند پس دور از ذهن نخواهد بود اگر رویاهایشان نیز به میزان بالاتری از این ارجاعات حسی تشکیل شده باشد. اما اگر رویا ادامه فعالیت های روزانه ماست، آن وقت به نتیجه جالبی در مورد انسان های بینا می رسیم که قاطبه انسان ها را تشکیل می دهند. گفتیم که برای انسان های معمولی رویا یک تجربه بینایی است. می توان طبق نظر «دامهوف» این گونه حکم داد که از آن رو رویا یک تجربه بینایی است و از آن رو ما رویا را «می بینیم» که در فعالیت روزانه، بینایی مهم ترین وسیله حسی ما در برقراری ارتباط با جهان خارج است. این گونه رویا به عنوان یک تقویت کننده و عاملی برای بزرگ نمایی وقایع روزانه ما عمل می کند. ما در طول روز با چشم های باز، شاهد تصویرها و ارجاعات بصری فراوانی هستیم ولی به همین میزان صداهای گوناگونی را هم می شنویم. اما رویا و ماهیت آن نشان می دهد که برای مغز ما بینایی بسیار بااهمیت تر از شنوایی است. ما نیز همواره بر دیده هایمان بیشتر تکیه می کنیم تا بر شنیده هایمان.

دیده، در نظر ما امری موثق است اما شنیده، همواره مشکوک و نامطمئن. این گونه است که ما رویا را به عنوان آینه ای شگفت انگیز از وقایع روزانه «می بینیم»، کمتر «می شنویم» و بسیار کمتر «لمس می کنیم». اما اگر اهمیت قوه بینایی در رویا به صورت غیرمستقیم، اهمیت بسیار زیاد بینایی را برای پردازش های مغزی طی فعالیت روزانه نشان می دهد، آیا ممکن است که بسیاری از پردازش های فلسفی ما نیز تحت تاثیر همین ارجح بودن قوه بینایی در فعالیت هایمان باشد؟ به سخن دیگر اگر نوع بشر تماما نابینا بود و به جای بینایی بر حواس دیگری چون شنوایی تکیه داشت، آیا برداشت های فلسفی او نیز از جهان خارج دگرگون می شد؟ در اینجا فقط می خواهم به یکی از این مفاهیم فلسفی اشاره کنم که در طول زمان نقش بسیار مهمی در شناخت ما از خودمان و به تبع آن، شناخت ما از جهان خارج دارد و آن هم مفهوم «اگو» یا «من» است. مفهوم «من» یعنی مفهومی که به یک فاعل تجربه کننده، اشاره دارد (هویتی که ناظر بر اعمال مان است و می تواند روند فعالیت های مان را دنبال کند) همواره مورد توجه فلاسفه بوده است. زمانی «دکارت» با جمله مشهور «می اندیشم، پس هستم» بر وجود «خود» صحه می گذاشت، زمان دیگر تجربه گرای شکاکی چون «هیوم» مفهومی به نام «من»

را در وجود انسان نفی می کند و باز در دستان «کانت» و با ارایه مفهوم «خودادراکی استعلایی»، مفهوم «من» شرط اساسی انسان برای شناخت جهان خارج تلقی می شود. اکنون می دانیم که این واژه چالش برانگیز فلسفی، ریشه های عمیق بیولوژیک دارد و اتفاقا تجربه بینایی ما از خودمان و از جهان خارج در تکوین مفهوم «من»، کاملادخیل بوده است.

«گیبسون» برای بیان نحوه شکل گیری مفهوم «من» در ذهن انسان بر ویژگی های میدان بینایی ما تکیه می کند. او عنوان می دارد که محدودیت میدان بینایی نکته اصلی در تکوین مفهوم «من» است. بینایی فقط قسمتی از جهان را به بیننده می نمایاند (در نوع انسان این مقدار تقریبا به نصف می رسد زیرا چشم های ما در قسمت جلوی سرمان واقع است و ما قادر به دیدن جهان پشت سرمان نیستیم). حال مفهوم خود (self) به صورت همین حد و محدوده میدان بینایی در ادراک ما شکل می گیرد. از سوی دیگر میدان بینایی در شکل گیری اش شامل قسمت های مختلفی از بدن است که می تواند محیط پیرامونی را مخفی کرده یا آنها را مشمول بینایی کند. بینی یک مثال کاملامشخص است که تقریبا در تمام تجارب بینایی ما حضور دارد. پس از آن گونه ها و شاید ابروها هستند که با درجه کمتری در شکل دهی میدان بینایی حضور دارند. در واقع «گیبسون» این نظر را ارایه می دهد که مشخصاتی که میدان بینایی را می سازند از جمله بینی و ابرو و دو گونه و نیز محل جای گیری چشم ها یک قاب با محدودیت های واضح را تشکیل می دهند، قابی که مهم ترین مشخصه آن همین مرز داشتن و محدودیت است. این

محدودیت و این مرز مقدمه ای می شود برای درک خود به عنوان عاملی مجزا از جهان پیرامونی، عاملی که حد و مرزی مشخص دارد. حال فرض کنید سیستم بینایی در انسان تکوین نمی یافت یا همه انسان ها از بدو تولد نابینا بودند. در این صورت ما به حواس دیگری چون شنوایی یا لامسه متکی بودیم. آیا ویژگی های این حواس نیز همان مفهوم «من» را به وجود می آورد، همان مفهومی که ما از لحاظ فلسفی و نظری در حال حاضر «من» یا «اگو» را به آن شکل می شناسیم؟ آیا دیگر جایی برای خودادراکی استعلایی «کانت» باقی می ماند؟ آیا ممکن بود که درک ما از خودمان به جای شمایی انتزاعی از بدن، به یک صوت یا نغمه مبدل شود؟ در آن صورت آیا ممکن نبود که فلسفه نیز راهی متفاوت طی کند؟ به گمانم جملات مشهور «ادوارد ویلسون» در ابتدای کتاب سترگش «سوسیوبیولوژی» بهترین حسن ختام مقاله ما باشد؛ «...به گفته «کامو» «خودکشی تنها پرسش فلسفی جدی است که پیش روی ما نهاده شده. این حتی به مفهوم اخص مورد نظر او اشتباه است. زیست شناسی که با پرسش های فیزیولوژی و تاریخ سروکار دارد، به این نتیجه می رسد که خودشناسی را مراکز کنترل عاطفی مغز در هیپوتالاموس و دستگاه کناری (لیمبیک) شکل داده و مدیریت می کنند. این مراکز با سیلابی از عواطف (عشق، نفرت، ترس، گناه و غیره) خودآگاه را سیراب می کنند، عواطفی که فلاسفه اخلاق در تلاش خود برای درک معیارهای نیک و بد به آن توسل می جویند. پس به ناچار با این پرسش روبه روییم که هیپوتالاموس و دستگاه کناری را چه ساخته است؟ اینها با انتخاب طبیعی تکامل یافته اند. در توجیه اخلاق و فلسفه آن و اگر نه معرفت شناسی و معرفت شناسان، در هر سطحی باید در پی این بیان ساده زیست شناختی بود...» (سوسیوبیولوژی: تلفیق نوین، ادوارد ویلسون، عبدالحسین وهاب زاده، چاپ اول 1384، انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد).

روزنامه شرق ، شماره 1544 به تاریخ 13/3/91، صفحه 14 (علم)

عبداللهیان خبر داد

عبداللهیان خبر داد:توزیع کتاب های دانش آموزان   نابینا تا آذر ماه رئیس سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور از توزیع کلیه کتاب های دانش آموزان نابینا تا پایان آذر ماه برای اولین بار خبر داد و گفت: کتاب های ششم ابتدایی دانش آموزان ابتدایی نیز در حال تولید است.

نامدار عبداللهیان، رئیس سازمان آموزش و پرورش استثنایی کشور در گفت وگو با فارس در خصوص تولید محتوا و کتب پایه ششم ابتدایی برای دانش آموزان با نیازهای ویژه گفت: ما دو نوع محتوا برای دانش آموزان با نیازهای ویژه داریم که نخستین نوع آن ویژه دانش آموزان عادی است که براساس محتوای کتاب های درسی ششم ابتدایی تولید می شود.

وی افزود: این محتوا برای پایه ششم ابتدایی در حال متناسب سازی است و سعی خواهیم کرد تا کتاب ها را تا اول مهر تحویل دانش آموزان بدهیم.

عبداللهیان درباره تولید محتوا برای دانش آموزان کم توان ذهنی هم گفت: تولید محتوای کتاب های دانش آموزان کم توان ذهنی بر عهده آموزش و پرورش استثنایی است که برای پایه ششم ابتدایی مقدمات تهیه کتاب انجام شده و سعی خواهد شد تا کتاب ها اول مهر به دست دانش آموزان برسد.

وی با اشاره به این نکته که تا پایان آذر ماه تمام کتاب های نابینایان چاپ و در اختیار قرار خواهد گرفت، افزود: کتب دانش آموزان نابینا در چند جلد منتشر می شود که در گذشته یک جلد آن اول مهرماه به دست دانش آموزان می رسد و مابقی تا پایان اسفند طول می کشید که اکنون با پیگیری های انجام شده تا پایان آذر ماه تمام کتاب های دانش آموزان نابینا در اختیارشان قرار خواهد گرفت.

روزنامه کیهان، شماره 20225 به تاریخ 17/3/91، صفحه 14 (اخبار کشور)

آغاز ثبت نام در آزمون استخدامی تامین اجتماعی از

گروه اجتماعی عناوین شغلی و تعداد نیروهای مورد نیاز برای هر رشته شغلی به تفکیک استانی در آزمون استخدامی صندوق تامین اجتماعی اعلام شد.

صندوق تامین اجتماعی در راستای تکمیل کادر مورد نیاز در دو بخش بیمه ای و درمانی درخصوص استخدام پیمانی 5 هزار و 777 نفر در این صندوق، عناوین شغلی، تعداد نیروهای مورد نیاز برای هر رشته شغلی و جنسیت را به تفکیک نیروهای موردنیاز در هر استان اعلام کرد. براساس این گزارش، ثبت نام از متقاضیان شرکت در این آزمون از امروز (یازدهم خردادماه) آغاز و تا 21 خرداد سال جاری از طریق سایت رسمی صندوق تامین اجتماعی ادامه دارد. همچنین آزمون استخدامی، روز پنجشنبه 25 خردادماه سال جاری به صورت همزمان در سراسر کشور برگزار می شود.پرینت کارت شرکت در جلسه آزمون در روزهای 23 و 24 خردادماه از طریق سایت رسمی صندوق تامین اجتماعی به آدرس www.tamin.ir و www.sso.ir قابل دریافت است.گفتنی است، از مجموع افراد قابل جذب در این آزمون، سه هزار و 13 نفر اعم از پرستار، بهیار، کمک بهیار و ماما در مراکز درمانی تازه تاسیس تامین اجتماعی و همچنین برای تکمیل کادر بخش های تخصصی اضافه شده به بیمارستان ها به کار گرفته می شوند. همچنین 2 هزار و 764 نفر از پذیرفته شدگان این آزمون نیز در بخش بیمه ای جذب می شوند.

روزنامه ایران، شماره 5092 به تاریخ 11/3/91،صفحه 4 (اجتماعی)

علتهای تعجب‌ آور افسردگی

افسردگی محرک‌های معروف زیادی دارد: ضربه‌روحی، مشکلات مالی، سوگ از دست دادن عزیزان و بیماری نمونه‌هایی از این عوامل هستند. اما اگر افسرده هستید و هیچکدام از اینها درمورد شما صدق نمی‌کند، تعیین یک دلیل خاص برای افسردگیتان کمی دشوار است. درواقع، ممکن است افسردگی شما یک دلیل خاص و مشخص نداشته باشد. در زیر به برخی از علت‌های تعجب‌آور افسردگی اشاره می‌کنیم.

1. هوای تابستان: اختلال عاطفی فصلی بیشتر با افسردگی زمستانی شناخته شده است که افراد زیادی را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. اما برای تعدادی از این افراد، این نوع افسردگی در تابستان اتفاق می‌افتد. افسردگی هوای گرم زماین اتفاق می‌افتد که بدن یک تاخیر برای وفق یافتن با فصل جدید را تجربه می‌کند. این می‌تواند به‌خاطر عدم توازن در شیمی مغز و هورمون ملاتونین باشد.

2. مصرف دخانیات: خیلی وقت است که کشیدن سیگار و سایر دخانیات یکی از عوامل افسردکی معرفی شده است اما داستان این هم مثل داستان اول مرغ بوده یا تخم‌مرغ است: افرادیکه در معرض افسردگی قرار دارند بیشتر به کشیدن سیگار روی می‌آورند. اما گفته می‌شود که نیکوتین بر فعالیت انتقال‌دهنده‌های عصبی در مغز اثر می‌گذارد و موجب بالا بردن سطح دوپامین و سروتونین (که مکانیزم عمل داروهای ضدافسردگی نیز هست) می‌شود. این می‌تواند ذات اعتیادآور دارو و تغییرات خلق‌وخو که با آن همراه است و همچنین اینکه چرا افسردگی با ترک سیگار همراه است را توضیح می‌دهد. خودداری از کشیدن سیگار و ترک آن می‌تواند به متوازن کردن موادشیمیایی مغز شما کمک کند.

3. بیماری تیروئید: وقتی غده تیروئید نتواند هورمون تیروئید کافی تولید کند، به آن کم‌کاری تیروئید گفته می‌شود و افسردگی یکی از علائم آن است. این هورمون چندکاره است اما یکی از مهمترین وظایف آن عمل کردن بعنوان یک انتقال‌دهنده عصبی و تنظیم سطح سروتونین در بدن است. اگر علائم جدیدی از افسردگی را در خود مشاهده می‌کنید��"مخصوصاً اگر همراه با حساسیت به سرما، یبوست و خستگی باشد��"بد نیست که یک آزمایش تیروئید انجام دهید. کم‌کاری تیروئید با دارو قابل درمان است.

4. عادات بد خواب: جای تعجب نیست که کمبود خواب می‌تواند منجر به آسیب‌پذیری شود اما می‌تواند احتمال بروز افسردگی را نیز افزایش دهد. در یک تحقیق که در سال 2007 انجام گرفت مشخص شد که وقتی به شرکت‌کننده‌های سالم کمبود خواب اعمال شد، بعد از مشاهده تصاویر ناراحت‌کننده، فعالیت مغزی بیشتری داشتند تا آن دسته از شرکت‌کنندگان که خواب کافی داشتند. و این درست شبیه به واکنشی است که افراد افسرده دارند. اگر به اندازه کافی نخوابید، وقت کافی برای شارژ کردن دوباره سلول‌های مغزی نداشته و مغز خوب کار نخواهد کرد و یکی از عوامل مختلفی که می‌تواند موجب افسردگی شود همین است.

5. فعالیت بیش از حد در فیسبوک: وقت زیادی را در چت‌روم‌ها و وبسایت‌های اجتماعی می‌گذرانید؟ تحقیقات زیادی نشان می‌دهند که این می‌تواند با افسردگی مرتبط باشد، مخصوصاً در نوجوانان. معتادان به اینترنت با ارتباطات انسانی واقعی در کشمکش هستند و معمولاً همراهی ندارند و دیدگاهشان به دنیا تا حدی غیرواقعی است. برخی متخصصین حتی آن را "افسردگی فیسبوکی" می‌نامند. در یک تحقیق که در سال 2010 انجام گرفت، محققان دریافتند که حدود 2/1% از افراد بین 16 تا 51 سال زمان بی‌اندازه‌ای را در  اینترنت سپری می‌کنند و این افراد بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی متوسط تا شدید هستند. اما محققان این نکته را نیز خاطرنشان کردند که مشخص نیست که استفاده زیاد از اینترنت موجب افسردگی می‌شود یا نه یا اینکه افراد افسرده تمایل بیشتری برای گذراندن وقت خود در اینترنت دارند یا نه.

6. اتمام برنامه تلویزیونی یا فیلم: وقتی چیز مهمی تمام می‌شود، مثل یک برنامه تلویزیونی، فیلم یا یک بازسازی بزرگ در خانه، می‌تواند در برخی افراد افسردگی را تحریک کند. در سال 2009 برخی طرفداران آواتار احساس افسردگی و حتی میل به خودکشی را گزارش کردند زیرا دنیای ساختگی فیلم واقعی نبوده است. واکنش مشابهی به سری‌های آخر فیلم هری‌پاتر گزارش شده است.

7. محل زندگی: بحث بر سر اینکه زندگی شهری بهتر است یا روستایی بحثی بی‌پایان است اما تحقیقات نشان می‌دهد که افرادیکه در شهر زندگی می‌کنند تا 39% بیشتر در معرض اختلالات روحی هستند تا آنها که در نواحی روستایی زندگی می‌کنند. تحقیقی که در سال 2011 انجام گرفت، برای این مسئله توضیح ارائه می‌دهد: شهرنشینان در بخشی از مغز که استرس را تنظیم و تعدیل می‌کند فعالیت بیشتری دارند. و مقدار بیشتر استرس می‌تواند موجب اختلالات روانی شود. میزان افسردگی در کشورها و شهرهای مختلف نیز متفاوت است. افسردگی برخی کشورها شایع‌تر می‌باشد.

8. داشتن گزینه‌های انتخابی زیاد: داشتن گزینه‌های زیاد برای انتخاب کار را سخت می‌کند. البته این برای آندسته از افراد که در خرید معمولاً اولین چیزی که نظرشان را جلب می‌کند می‌خرند مشکل به شمار نمی‌رود. اما افرادی هستند که در صورت زیاد بودن گزینه‌های انتخاب، وقت بسیار زیادی را صرف بررسی چندباره هر گزینه می‌کنند تا بهترین را انتخاب کرده باشند. تحقیقات نشان می‌دهد که این سبک برخورد موجب ایدآل‌گرایی و افسردگی می‌شود.

9. نخوردن ماهی: مصرف کم اسیدهای چرب امگا3 که در ماهی سالمون و روغن‌های گیاهی یافت می‌شود می‌تواند موجب بالا رفتن احتمال ابتلا به افسردگی شود. در یک تحقیق که در سال 2004 انجام گرفت رابطه‌ای بین مصرف کم ماهی  افسردگی در خانم‌ها مشخص شد اما در آقایان این مسئله دیده نشد. این اسیدهای چرب انتقال‌دهنده‌های عصبی مثل سروتونین را تنظیم می‌کنند که می‌تواند علت ماجرا باشد. مکمل‌های روغن ماهی هم می‌تواند کمک کند؛ حداقل یک تحقیق تایید کرده است که این مکمل‌ها به کاهش افسردگی در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی کمک کرده است.10. روابط خواهربرادری ضعیف: بااینکه داشتن رابطه بد با هرکسی می‌تواند موجب افسردگی شود اما در یک تحقیق امریکای که در سال 2007 انجام شد، مشخص گردید که مردهایی که قبل از سن 20 سالگی با خواهربرادرهای خود کنار نمی‌آمدند، در سالهای بعد و بزرگسالی بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی قرار داشته‌اند. بااینکه مشخص نیست چه چیزی در رابطه خواهربرادری اینقدر مهم است، اما محققان حدس می‌زنند که این روابط می‌تواند با توانایی برقراری ارتباط افراد با هم‌سالان خود مرتبط باشد. صرفنظر از دلیل آن اما کشمکش زیاد بین خواهر و برادرها می‌تواند فرد را تا قبل از سن 50 سالکی در معرض ابتلا به افسردگی قرار دهد.

11. قرص‌های ضدبارداری: این مورد هم مانند هر داروی دیگری عوارض‌جانبی دارد. روش‌های جلوگیری خوراکی حاوی نوع سنتزی از پروزسترون هستند که تحقیقات مشخص کرده است می‌تواند موجب افسردگی در خانم‌ها شود. دلیل آن هنوز مشخص نیست و این مشکل برای همه اتفاق نمی‌افتد اما اگر خانم‌ها سابقه افسردگی دارند یا در معرض ابتلا به آن قرار دارند، با استفاده از این دارو احتمال بیشتری برای افسرده شدن آنها وجود دارد. بعضی از خانم‌ها قادر به استفاده از این داروها نیستند و پزشکان تلاش می‌کنند یک روش جلوگیری دیگر برای آنها پیدا کنند.

12. داروها: افسردگی می‌تواند ازجمله عوارض‌جانبی بسیاری از داروها باشد. به عنوان مثال، آکوتان و نوع ژنتیکی آن (ایزوترتینیون) برای از بین بردن جوش‌های پوستی تجویز می‌شود اما افسردگی و فکر خودکشی ازجمله خطراتی است که افراد را با مصرف این دارو تهدید می‌کند. افسردگی یک عارضه‌جانبی ممکن داروهای اضطراب و خواب‌آور مثل والیوم و زاناکس، لوپرسور، که برای درمان فشارخون بالا تجویز می‌شود، می‌باشد؛ داروهای پایین آورنده کلسترول مثل لیپیتور و پریمارین برای سندرم‌های پیش از یائسگی نیز از این جمله هستند. هر زمان که دارو جدیدی برایتان تجویز می‌شود حتماً قسمت عوارض‌جانبی آن را مطالعه کنید و حتماً از پزشکتان سوال کنید که در خطر ابتلا به آن قرار نداشته باشید.

فقط یه ایرانی میتونه

 

 فقط یه ایرانی میتونه 2 سال بره سربازی 30 سال تعریف کنه!

******

فقط یه ایرانی میتونه وقتی میره مهمونی فوری از صاحبخانه بپرسه اینجا متری چند ؟؟؟

******

فقط یه ایرانی میتونه کمتر ازیک سال بعد از مهاجرتش به یه کشور دیگه، زبان یاد بگیره، وارد دانشگاه بشه، تازه شاگرد اول کلاس هم بشه!

******

فقط یه ایرانی میتونه ماشین خودشو با ریموت قفل کنه, ولی بعدش 4 تا دستگیره رو امتحان کنه که ببیــنـه قفل شده یا نه!

******

فقط یه ایرانی میتونه بعد از شنیدن صدای پیغامگیرِ تلفن بگه اِاا رفت رو پیغامگیرشون و سریعاً تلفن رو قطع کنه !!!

******

فقط یه ایرانی میتونه وقتی میره عید دیدنی بعد از خوردن دو کاسه آجیل و شیرینی و انواع تنقلات پرکالری و در ادامه خوردن شام با مخلفات موقعی که به خوردن نوشابه یا دوغ میرسه جهت حفظ سلامتی دوغ رو انتخاب میکنه!

******

یکى از سرگرمى هاى خاص مردم ایران اینه که :وقتى از مطب دکتر میان بیرون،حساب کنن ببین این دکتره روزى چقد درآمد داره!

******

فقط یه ایرانی میتونه واسه یه خونه اجاره ای 40 متری یه تلویزیون ال ای دی 60 اینچی با سینما خانگی 8000 وات بیسیم بذاره!!!

******

فقط یه ایرانی میتونه اول پاییز واسه بچش 500 هزار تومن ایکس باکس بخره بعد تا تابستون نزاره بچه حتی یه بارم نیگاش کنه!

******

فقط یه ایرانی میتونه برای ماشین پنج میلیونی که اقساطی خریده ، چهار میلیون لوازم اضافی وصل کنه ولی پول رفتن به دندانپزشک برای معالجه دندان خرابش را نداره!

******

فقط یه ایرانی میتونه با ماشین خودش بره به محلی که آزمون رانندگی می گیرن که توی امتحان شرکت کنه!

******

فقط یه ایرانی میتونه آخر شب بره مسواک بزنه،بعدش بره سر یخچال هرچی دید بخوره بعد بره بگیره بخوابه!!!

******

فقط یه ایرانی میتونه کف خونش رو پارکت و سرامیک کنه بعد طوری اونا رو با فرش بپوشونه که عمرا هیچی دیده نشه ! تو پذیرایی دو سه دست مبل استیل و راحتی بذاره ولی باز یه گوشه چند تا پشتی هم بچپونه !

******

فقط در ایرانـــه که بعد از یک تصادف ساده ممکنه قتل اتفاق بیوفته!

******

فقط یه ایرانی تا تفویم سال جدید میرسه به دستش اول میگرده تعطیلی هاشو پیدا میکنه!

******

فقط یه ایرانی میتونه اسپاگتی رو شونصد دقیقه توی آب جوش بجوشونه بعد هم مثل برنج دم کنه تا ته دیگی به قطر 5سانتی متر پیدا کنه، در صورتی که روی بسته بندی اون نوشته 7 دقیقه بجوشونید و با سس میل بفرمائید!

******

فقط یه ایرانی فکر میکنه اگه لوله بخاری رو با آلومینیم بپوشونه خونش چقدر شیک میشه !!!!

******

فقط یک ایرانی میتونه با بوق ماشین هم سلام کنه، هم خداحافظی، هم فحش بده و هم تشکر کنه...

******

فقط یه ایرانی میتونه بعد از مسافرت چند روزه برای استراحت... بعد از بازگشت هم چند روز بخوابه واسه اون چند روز استراحت !!!

******

فقط یه ایرانی میتونه وقتی سوار پله برقی میشه بازم از پله ها بالا بره!!!

******

فقط تو ایرانه که کارت شارژی رو که مغازه دار 4700 میخره ، ما 5500 میخریم ولی 4900 شارژ میکنه و بهش میگن 5000 تومنی !!!!